دکتر امیرهادی کامکار، یکی از مدیران جوان صنعت آرایشی و بهداشتی است. این دکتر داروساز که متولد سال ۱۳۶۷ است، از خانواده کامکار که در این صنعت صاحبنام و شناختهشده هستند، آمده اما برندهای جدید خودش را پایه گذاشته است. او از سال ۱۳۹۰ با تاسیس شرکت «پرگاس طب» بهعنوان مدیرعامل شروع به تامین و توزیع محصولات آرایشی و بهداشتی کرده است. اغراق نیست اگر بگوییم این جوان نخبه توانسته شایستهترین نماینده برای نسل جدید کسب و کار خانوادگیشان باشد. از بین برندهای مختلف پرگاس طب، «لافارر» هر روز بیشتر از روز قبل جای خودش را در بازار باز میکند و بهعنوان یک برند تراز اول و مطرح طرفداران زیادی دارد. برای همین موضوع اصلی صحبتمان را این برند قرار دادیم که به خوبی تغییرات نسلی و تفاوتهای کامکارهای بزرگ؛ یعنی پدر و خواهر بزرگتر را با کامکار جوان نشان میدهد.
مسیر ورود شما به این حرفه طبیعتا با پیشینه خانوادگیتان قابلحدس است اما دوست دارم بدانم علاقه شخصی هم به این رشته داشتید یا در نوجوانی به گزینههای دیگری هم برای آیندهتان فکر میکردید؟
من خیلی به فیزیک علاقه داشتم و دوست داشتم «فیزیک نظری» بخوانم ولی به توصیه خانواده در دبیرستان وارد رشته تجربی شدم و چون طلای المپیاد شیمی داشتم، بدون کنکور وارد دانشگاه شدم. فیزیک علاقه اولم بود اما به شیمی هم علاقه داشتم. رشته دانشگاهیام داروسازی بود. در حین تحصیل از طریق واحد R&D (تحقیق و توسعه) شرکت وارد این حرفه شدم. بعد هم شرکت خودم را تاسیس کردم.
در «پرگاس طب» محسوس است که خیلی جدی روی برندینگ برندهای مختلفی فعالیت میکنید. مخصوصا برند لافارر که موضوع صحبتمان است. این برند چطور شکل گرفت و چطور به این نتیجه رسیدید که باید مرزهای بستهبندی و ارائه و دیگر نکات بازار قدیمی را بشکنید و به شکلی نو ظاهر شوید؟
هسته اولیه این برند از سال ۱۳۸۸ در مجموعه پدر گذاشته شده بود و من از سال ۱۳۹۰ بهصورت رسمی و مستقل «لافارر» را شکل دادم. در ابتدا صرفا چهار محصول بهصورت پکیج هیرتونیک و شامپو داشتیم. وقتی وارد شرکت پدر شدم، در همان دفتر مرکزی یک واحد تحقیق و توسعه راهاندازی کردم که جدا از واحد تحقیق و توسعه کارخانه بود. در آنجا روی محصولات مختلف کار میکردم. منتها از آنجا که لافارر از ابتدا به لحاظ پرستیژ پایهاش بالاتر از برندهای دیگر مجموعهمان گذاشته شده بود و قرار بود محصولات با کیفیتتر و بهتری داشته باشد، بیشتر درگیرش بودم. زمانی هم که سال ۱۳۹۳ فارغالتحصیل شدم و تصمیم گرفتم شرکت مستقلی بزنم، برند لافارر را از لابراتوار دکتر کامکار به شرکت پرگاس طب منتقل کردیم.
ایده من در کار این است که اگر برندی خلق میکنم، در سطحی باشد که به آن افتخار کنم بنابراین با تیممان به این نتیجه رسیدیم که هیچ چیزی کم نداریم که محصولمان چه از لحاظ کیفی و چه سر و شکل و ظاهر با بهترینهای دنیا رقابت نکند. اگر هم جایی نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، باید خیلی شفاف، واضح و منطقی مشخص کنیم چرا نمیتوانیم؛ مثلا دستگاه تزریقی بادی در ایران زمینه کمی دارد و به همین دلیل ظروف پلاستیکیای که تولید میکنیم، گاهی کیفیت بستهبندی محصولات اروپایی را ندارد. از آن سو، واردات ظرف هم چالشهای خودش را دارد. پس دلایل محکمی وجود دارد که نتوانیم به کیفیت بستهبندی بهترین برندهای خارجی برسیم.
در بحث فرمولاسیون و مواد اولیه، به ندرت پیش میآید که به مادهای دسترسی نداشته باشیم. آن هم تحتشرایطی که مثلا یک ماده اولیه مخصوص یک کمپانی آمریکایی باشد که نمیتواند با ایران کار کند اما در هیچ شرایطی به مواد اولیه با کیفیت پایینتر راضی نمیشویم. هدف ما این است که بتوانیم با بهترین برندهای جهانی رقابت کنیم و معتقدیم هیچ چیزی برای این رقابت کم نداریم. زمانی که کار را شروع کردیم، بازار شلوغتر از الان بود و هنوز خیلی از برندهای مطرح اروپایی به ایران واردات داشتند، این هدف واقعیتر بود. الان چون در بازار غیر از کانال قاچاق، خیلی محصولات آرایشی و بهداشتی خارجی حضور ندارند، این هدف چندان قابللمس نیست اما آن زمان که این برندها شرکتی و قانونی وارد میشدند، هدفمان این بود که بتوانیم با آنها رقابت و برابری کنیم. البته واضح است که این موضوع محصول به محصول هم فرق میکند چون هیچ وقت همه محصولات یک برند به لحاظ کیفی نمیتوانند در یک رتبه و یک رده باشند. از همان اول هدف ما مشخص بود و تولیداتمان دو حالت داشت؛ محصولاتی که خودمان به نتیجه رسیده بودیم که باید تولید کنیم مثل پد ضد آکنه یا پدهای AHA ـ BHA که تولیدش ایده خودم بود. البته بعد متوجه شدم در خارج از ایران بعضی برندها این محصول را تولید میکردند. علت اینکه تصمیم گرفتم این محصول را تولید کنم، این بود که میدیدم حمل محلول AHA ـ BHA سخت است در حالی که در این موضوعات compliance بیمار بسیار اهمیت دارد باید روزی دو، سه بار محصول را استفاده کند تا تاثیر آن را ببیند. باید درمان بیماری مزمن پوستی را مرتب پیگیری و محلول را حداقل سه تا شش ماه استفاده کرد بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگر این محصول به صورت پد باشد، قابل حمل و نقل است و بیمار راحت میتواند با خودش همراه و در محیطها و شرایط مختلف استفاده کند. حالت دوم هم محصولاتی بود که از روی بهترین برندهای دنیا بنچ مارک کردیم؛ یعنی محصولات بهترین برندهای بازار را میآوردیم و در آزمایشگاه اینقدر روی آنها کار میکردیم تا آن یا حتی بهتر از آن را بسازیم. تقریبا پنجاه درصد مواقع به نظر خودمان نتیجه کار بهتر و در سی تا چهل درصد مواقع همسطح میشد. در ده تا بیست درصد موارد هم درباره برخی محصولات هر چه تلاش میکردیم، به خروجی مورد نظر و نتیجه نمیرسیدیم. ما هدفمان را بزرگ تعریف کرده بودیم بنابراین خود به خود همه عوامل به سمتی رفت که کمک کند به این هدف برسیم. هنوز خیلی جا برای کار داریم هر چند خودم امروز لافارر را جزو برندهای درجه یک ایران میدانم.
کنجکاوم بدانم هدف نهایی شما ارائه محصول با ظاهری بهتر است یا بستهبندی در ماندگاری و حفظ کیفیت محصول هم تاثیر دارد؟
قطعا در ماندگاری و کیفیت هم تفاوت ایجاد میکند. یک مثال میزنم تا موضوع برایتان روشنتر شود؛ بخش قابلتوجهی از محصولات آرایشی و بهداشتی در تیوب عرضه میشوند. تیوبهای بدون درز که بیشتر در بازار ایران استفاده میشوند، دو مدل کلی دارند؛ تیوبهای بدون درز پنج لایه که یک لایه پلیمر نازک در وسطشان قرار دارد و تیوبهای بدون درز دو لایه که آن لایه را ندارند. این لایه نازک در ماندگاری محصول خیلی تاثیر دارد و از نفوذ اکسیژن به داخل بسته جلوگیری میکند. معمولا تصور ما این است که وقتی درِ محصولی بسته است، اکسیژن نمیتواند وارد آن بشود ولی اگر جنس بستهبندی درست نباشد، مولکولهای اکسیژن از لابه لای آنها رد و وارد بستهبندی محصول میشوند. در صورت وجود لایه محافظ، این اتفاق نمیافتد. جالب است بدانید نه تنها شرکت ما، بسیاری از شرکتهای خوب ایرانی سالهاست از تیوبهای پنج لایه استفاده میکنند اما مثلا در کشور ترکیه اینقدر تیوب پنج لایه جا افتاده نیست و یک کارخانه تولید تیوب پنج لایه هم ندارند در حالیکه ما در ایران چند کارخانه تولید تیوب پنج لایه داریم که یکی از آنها شرکت جهان شیمی است.
هدفم از این توضیح این بود که بگویم انصافا صنعت آرایشی و بهداشتی ایران ریشهدار است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد. کیفیت بستهبندی استاندارد و بالایی داریم. خدا را شکر میکنم که امروز در ایران سطح این صنعت اینقدر بالاست که رقبای خوبی داریم. هر چند بهعلت برخی مشکلات، این صنعت هنوز نتوانسته به جایگاه واقعی خودش برسد و مثلا مانند صنعت آرایشی و بهداشتی کره جنوبی بروز و ظهور داشته باشد و جلوه کند.
در بستهبندی به غیر از لزوم استفاده از تیوبهای چند لایه و چند مورد مشابه، جذابیت و گیرایی ظاهری و طراحی بسیار اهمیت دارد بهطوری که مشتری بتواند راحت و آسان از محصول استفاده کند. وقتی دانشجوی داروسازی بودم، در مراجع علمی میخواندیم بهطور میانگین حداقل سی درصد از اثربخشی دارو، اثر دارونما (پلاسبو افکت) است. در مورد محصولات آرایشی و بهداشتی هم این موضوع صادق است. وقتی تولیدکننده ظاهر مناسب برای عرضه محصول در نظر میگیرد، مصرفکننده هم از آن لذت میبرد و هم تاثیر بهتری میگیرد. بستهبندی، ظاهر و رایحه عواملی هستند که بخشی از تجربه مصرفکننده از استفاده از آن محصول را شکل میدهند بنابراین در نهایت اگر دنبال رضایت مصرفکننده هستیم حتما باید به این عوامل هم توجه کنیم.
تحریمها چه تاثیرات منفی یا مثبتی روی کار شما داشتند؟
تحریمها آثار متناقضی روی صنعت ما دارند. تحریم قطعا عاملی است که کار ما را سخت میکند چون باعث میشود نتوانیم با شرکتهای خارجی کار کنیم. ما برای تهیه مواد اولیه، اقلام بستهبندی و موارد دیگری به همکاری و تعامل با شرکتهای خارجی نیاز داریم و با وجود تحریمها حقیقتا شرایطمان پیچیده است. یادم میآید سال ۱۳۹۷ که تولید ضدآفتابهایمان را شروع کرده بودیم، یک ماده اولیه برای این محصولات نیاز داشتیم. برای تهیه آن به استانبول رفتیم. دفتر شخصی که با نماینده فروش ماده در ارتباط بود و توانسته بود برای ما به شکلی آن را تهیه کند، در جای پرتی از محلههای استانبول بود. ما به آنجا رفتیم و سفارشمان را دستی از او تحویل گرفتیم و با همکارم که بعدا مدیرعامل یکی از مجموعههایمان شد، پیاده مسافتی را راه رفتیم تا بتوانیم سوار ماشین بشویم. برای من ناراحتکننده بود که هم باید پول بیشتری میدادیم و هم شرایط سختی را تحمل میکردیم در حالیکه کسب و کار کاملا سالمی داریم. این فقط یک نمونه بود. حالا فکر کنید برای تهیه هر ماده اولیه و مخصوصا مواد یونیکی که فقط در اختیار برخی شرکتهای آمریکایی هستند، باید چه مسیر پیچیدهای را طی کنیم. تازه به راههایی هم میرسیم که قابلاعتماد نیستند و ممکن است یک بار جواب بدهند و بار دیگر جواب ندهند.
در این بین بحث ممنوعیت واردات برخی کالاها و اقلام هم مطرح است.
بله، تحریمها را خارجیها وضع کردند اما ممنوعیت واردات تصمیم دولت خودمان است. به نظر من، ممنوعیت واردات برخی کالاهای خارجی شاید درصد کمی تاثیرات مثبت هم داشته باشد اما هفتاد تا هشتاد درصد تاثیر منفی دارد. ما به وضوح اثر انحصاری کردن بازار را در صنعت خودرو میبینیم. همه چیز را همگان دانند و قطعا نیاز داریم با دنیا کار کنیم و با شرکتهای اینترنشنال تعامل داشته باشیم. فکر میکنم حمایت از صنایع باید هوشمندانهتر باشد نه اینکه صرفا واردات ممنوع شود. اگر هم قرار بود واردات ممنوع شود، باید در بازه زمانی مشخص انجام میشد که شرکتها زمان داشته باشند خودشان را آماده و بهای تمامشده و هزینه سر بار و … را مدیریت کنند تا بتوانند در آینده به بازار جهانی وارد شوند و رقابت کنند. درباره صنعت آرایشی و بهداشتی هم باید این واقعیت را قبول کنیم که همه اینها باعث افت کیفیت میشود. قبلا چند شرکت بزرگ وارد کننده بودند که برندهای قدر جهانی را میآوردند و قاعده بازی هم روشن بود اما الان فیلد رقابت از کیفیت رسیده به دادن پروموشن، تخفیف، آفر و … و به این ترتیب سطح رقابت پایین میآید.
در کنار اینها بحث کالاهای قاچاق و کالاهای تقلبی را هم داریم. متاسفانه تقلبی بودن این کالاها راحت برای مصرفکننده قابلتشخیص نیست. بازار امروز با چالشهای اساسی دست و پنجه نرم میکند که حل هر کدام به درایت و اقتدار و برنامهریزی اساسی لازم دارد.
نهادهای مختلف حکومتیای هستند که کار شما بهعنوان یک صنعتگر، تاجر و تولیدکننده مستقیم و غیرمستقیم به آنها و تصمیمات و عملکردشان بستگی دارد. چه تعاملی با دستگاههای دولتی و حکومتی دارید؟ از شما حمایت میکنند؟
به نظرم دولتمردان و قانونگذاران دو نوع نگاه به بخش خصوصی دارند؛ عدهای بر این باورند که صاحبان کسب و کار، تولیدکنندگان و تجار، بیشتر دنبال سوءاستفاده از مردم و احوال بازار هستند بنابراین باید همیشه به طرق مختلف کنترل و مهارشان کرد که فرصت سوءاستفاده پیدا نکنند. نگاه عده دیگر این است که بخش خصوصی اهمیت زیادی دارد و پیشرفت اقتصاد کشور در گرو پیشرفت این بخش است. پیرو همین نگاه، مثلا رهبر درباره صنایع بالادستی نفت گفتند این را به بنیاد واگذار نکنید و به بخش خصوصی بسپارید، بنیاد که بخش خصوصی نیست. چنین نگرشی در بالاترین سطوح حاکمیت وجود دارد که باید به بخش خصوصی پر و بال داد و این بخش اهمیت دارد ولی آن نگرش هم که بخش خصوصی چپاولگر و سوءاستفادهگر است هم وجود دارد. من شخصا فکر میکنم هر دو نگاه تا حدی درست است؛ یعنی هم باید کنترل و نظارت وجود داشته باشد و هم به بخش خصوصی بها داده بشود و سعی در تسهیل امور باشد. حالا این تسهیل امور مدیر به مدیر هم فرق میکند؛ مثلا گمرک را در نظر بگیرید. گاهی مدیرانی میآیند که خیلی روند امور را راحت میکنند و گاهی مدیرانی جایگزین میشوند که خیلی سختگیریهای بیعلت دارند. بعضی وقتها اینقدر این قوانین سختگیرانه است که اصلا قابلیت عملیاتی شدن ندارد و کلی پول و انرژی و زمان فقط هدر میرود. این روال که هر مدیر جدید که میآید، قوانین و قواعد جدید هم با خود میآورد، درست نیست چون تا قوانین و رویه جدید از مرحله آزمون و خطا بگذرد و باگهایش مشخص بشود، آن مدیر میرود و بعدی میآید. البته ما از طریق مجمع کارآفرینان بزرگ و انجمنها مطالبامان را مطرح و پیگیری میکنیم و سعی میکنیم مسیر تعامل باز باشد.
بهعنوان یک برند ایرانی بیشتر مشتریان شما داخل ایران هستند. چقدر در بخش تحقیق و توسعهتان روی ویژگیهای بومی و منطقهای کار میکنید؟
وقتی که محصولی را فرمولاسیون میکنیم، در حین انجام پروسه تحقیق و توسعه، آن را روی گروههای مختلف مصرفکنندگان داخلی تست میکنیم؛ یعنی پنلی که برای تست محصولاتمان تشکیل میدهیم، پنل مخاطب ایرانی است بنابراین محصولاتمان با ذائقه بازار ایران سازگار است.
در حوزه تبلیغات و مخصوصا در شبکـــههای اجتـــــماعی و شکل جدید و به روز معرفی محصولات، چه فعالیتهایی دارید؟
معرفی محصولاتمان را خودمان انجام میدهیم. فروش و عرضه محصولات ما عمدتا از طریق داروخانهها و فروشگاههای محصولات آرایشی و بهداشتی است بنابراین یــــکی از فعالیـــتهــــایمـــــان، آموزش به فروشندهها در این مراکز است تا اطلاعات و راهنمایی درست به مشتریها بدهند. بخش دیگر کارمان، تولید محتوا در فضای مجازی خودمان یا از طریق بلاگرهاست. تصمـــیم داریم این انـــــتـــقال اطلاعات محصول و آموزش مشتریها را درباره نحوه استفاده در فروشگاههای آنلاین هم پررنگتر کنیم. سایتمان هم مرجع خوب و نسبتا کاملی است. در برخی مراکز خرید هم غرفههای اختصاصی برای معرفی محصولاتمان گذاشتیم که امیدواریم محصولات را به گروههای هدف بیشتری از مصرفکنندگان بشناساند.
لافارر را جزو کدام دسته از برندها بدانیم؟
صادقانه و به دور از اغراق، به نظرم واقعا لافارر برند درجه یک و جزو تاپبرندها است. سبد کالایی لافارر از نظر موضوعیت کالایی گسترده است و سعی کردیم هر شاخه آن، مشابه یک برند درجه یک جهانی باشد و تخصصی با آنها رقابت کند. اگر مشکلات این صنعت در بخشهای مختلف حل شود، در نهایت به نفع مصرفکننده و کلیت جامعه است. صنعت آرایشی و بهداشتی ایران قوی است و میتواند جزو کشورهایی باشد که در منطقه و حتی دنیا حرفی برای گفتن دارند اما طبیعتا باید نهادهای مختلف کارشان را درست انجام بدهند و موانع را بر طرف کنند تا بتوانیم با دنیا رقابت کنیم. خیلی از دغدغههای ما، فقط دغدغه صنعت آرایشی و بهداشتی نیست و صنایع دیگر هم با آنها دست به گریبان هستند؛ مثل مسائل گمرکی، ارزی، بانکی، مالیاتی، روابط خارجی و … . همینطور بر این باورم شرکتهای آرایشی و بهداشتی و تولیدکنندگان این حوزه باید نهادهای صنفی قویتری داشته باشند تا بتوانند مطالبات پختهتر و کار شدهتری روی میز مسئولان کشور بگذارند. از طرف دیگر، وجود نهادهایی از جنس NGO برای پیگیری حقوق مصرفکنندگان بسیار مهم است.
شما شرکت بسیار جوانی دارید؛ این جوانی از ساختمان تا کارکنان و از ورودی تا اینجا که بالاترین طبقه و دفتر مدیرعامل است، خودش را در همه جا نشــان مـیدهد. سیستم مدیریتیتان درون سازمان بـــه چه شکلی است؟ خیـــلی مــدرن و بــه روز هستید یا آموزههای کلاسیک و قدیمیای که از پدرتان آموختید را هم دارید؟
ما دوست داریم شرکتمان agile و چابک باشد و مبتنی بر تجربهگرایی کارهایمان را پیش میبریم بنابراین به این شکل نیست که چهارچوبی غیر قابل تغییر برای خودمان تعریف کرده باشیم. بعضی بخشهای سازمان با سیستمهای مشابه سیستمهای شرکتهای استارتاپـــی جواب بــــهتری میدهــــند و سازگار هـــستند و برخی بخشها با سیستمهای سنــــتی. در نهایت برای ما تجربهگرایی مهم است و چشم و گوشمان باز است و در موقع لزوم تغییرات را اعمال میکنیم و کاملا بر اساس منافع و صلاحدید سازمان انعطاف داریم.
حرفهای که به آن مشغول هستید، در نسل اول و دوم خانوادهتان هم بوده و میتوان گفت شغل موروثی شماست. به طور ویژه از شخص پدر و همینطور خواهر بزرگتان چه تاثیراتی در کار گرفتید و چه تعاملی با هم دارید؟
قطعا خانوادهام در پیشرفتم و جایگاه حرفهای و کاری که دارم، نقش بسیار مهمی داشتند و دارند. خاطرهای را همیشه برای همکارانم تعریف میکنم که خالی از لطف نیست برای شما هم بگویم. خواهرزادهام که هشت سال از من کوچکتر است، در زمان کودکی یک بار در سفری به شمال در ماشین خوابیده بوده است. وقتی بیدار میشود، به جایی از جاده رسیده بودند که برف یکدست همه کوه و اطراف جاده را سفید کرده بوده. این بچه هیجانزده به پدرش میگوید: «بابا چقدر کِرِم!» چون پدرش در همین صنعت فعالیت دارد و همه ذهن بچه در آن عالم بچگی درگیر کرم و این چیزها بوده است. من هم دقیقا در همین فضا بزرگ شدم و از وقتی خودم را شناختم، این فضا را هم میشناختم و طبیعتا با جوانی که از صفر بخواهد وارد این صنعت بشود، نگاه متفاوتی دارم اما از جنبه شخصیت انسانی، فکر میکنم حالا حالا باید خیلی تلاش کنم تا بتوانم از پدرم یاد بگیرم. در مجموع فکر میکنم چه من و چه همه نسل جدید با هر پیشینهای باید سعی کنیم از روال گذشته صنعت در ضمن اینکه یاد میگیریم، پیشتر برویم و مسیرهای جدیدی بسازیم و نوآوری داشته باشیم.