تازه‌ترین خبرها و گزارش‌های صنعت زیبایی ایران و جهان

دکتر بحیرایی: تولیدکننده محصولات باکیفیت از واردات نمی‌ترسد

محمدرضا بحیرایی یکی از اولین‌هاست. از شاگردی در داروخانه شروع کرده و حالا از بزرگترین اسم‌ها در صنعت آرایشی بهداشتی کشور محسوب می‌شود. کسی نیست که وارد این صنعت شده باشد و نام او را نشنیده باشد. او که در این صنعت روزی واردکننده بوده و بعد به فکرش رسیده در همین ایران می‌شود کارهای بزرگی کرد،حالا چشمش به صادرات است. به افق‌های دور و کارهای بزرگ. محمدرضا بحیرایی که راه‌اندازی انجمن واردکنندگان و تولیدکنندگان فروارده‌های بهداشتی-آرایشی را از کارهای مفید و موفق زندگی‌اش می‌داند، معتقد است برای رسیدن به دروازه‌های جهانی فقط کمی حمایت لازم است و کمی همت. ایرانی‌ها نیروی انسانی و خلاقیت و عرضه‌اش را دارند و می‌توانند. او می‌گوید اگر بزرگ نگاه کنیم از واردات نباید ترسید و باید آن را به چشم فرصت نگاه کرد. باید جنگید و نترسید. با مدیرعامل شرکت شناخته شده «طنازگستر آسیا» در دفترش گفت‌وگویی کردیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای بحیرایی، چه شد وارد این صنعت شدید؟ به این مسیر علاقه داشتید یا محرک یا مشوقی باعث شد این شغل را انتخاب کنید؟

آشنایی من با این صنعت از دوران نوجوانی و با کار در داروخانه شروع شد. دایی من داروخانه داشتند و من در این داروخانه کار می‌کردم. همان جا با لوازم آرایشی، بهداشتی هم آشنا و بعد تا حدی وارد بیزینس آرایشی، بهداشتی شدم. آن زمان از نمایندگی‌های برندها که در جزیره کیش بودند، جنس می‌خریدیم. بعد خودمان نمایندگی شرکت‌های خارجی را گرفتیم. حدود ۲۵ سال پیش، شرکت ماهتاب کیش را با گروهی که در روابط خارجی خیلی توانمند بودند، تاسیس کردیم. تقریبا تا چهار ماه پیش در آن شریک بودم.

 

بیشتر تمرکزتان روی واردات بود؟

این شرکت، یا شماره یک ایران بود در صنعت یا شماره دو. همه آن را می‌شناختند. ما نمایندگی نوزده برند اروپایی و حدود ۸۵۰ نیروی انسانی داشتیم. یکی، دو سال بعد از اینکه شرکت بزرگ شد، به‌دلیل اینکه داروهای قاچاق وارد کشور می‌شدند و خیلی تقاضا برای‌شان زیاد بود، به این فکر افتادم که این داروها را در کشور تولید کنم. در رفت و آمدهایی که برای گرفتن نمایندگی این داروها به خارج از کشور داشتم، تحقیر شدم. از رفتاری که بعد از چند جلسه مذاکره با من داشتند، بسیار ناراحت بودم. یک‌بار وقتی سوار هواپیما شدم که برگردم ایران، از این تلویزیون‌های بزرگ که در بیزینس کلاس هما بود، سخنان امام(ره) پخش شد که می‌گفتند: «اینها (غربی‌ها) دروغ می‌گویند که شما نمی‌توانید. مگر این افسرها، این درجه‌داران، این همافرها نیستند. هواپیماهای ما دارد می‌پرد. همه آنها را خودشان نگهداری و تعمیر می‌کنند..» یک چنین مضمونی. با شنیدن این سخنان جرقه‌ای در ذهنم زده شد و با خودم فکر کردم چرا خودم این دارو‌ها را تولید نکنم؟

برای اطلاعتان باید بگویم تا به حال هیچ کاری نبوده که بخواهم انجام دهم و انجام نداده باشم یا موفق نشده باشم. پس کار ساختن دارو را هم شروع کردم. این کار دو سال و نیم طول کشید تا فرمول نهایی و قابل استفاده به فهرست سازمان غذا و دارو وارد شد. بعد تولید را شروع و وحشتناک سود کردم و در قاچاق هم بسته شد. برای قیمت‌گذاری این دارو پیش دکتر دیناروند -که آن زمان رئیس سازمان غذاو دارو بود- رفتم و گفتم می‌خواهم این آمپول‌ها را بفروشم. گفتم: آقای دکتر، من می‌خواستم این دارو را بسازم و ساختم. دکتر دیناروند من را می‌شناخت چون از موسسان انجمن واردکنندگان و تولیدکنندگان اوت‌سورس آرایشی، بهداشتی و عطریات ایران و از پنج نفر اول بودم. با دولت مذاکره می‌کردیم و دولت ما را می‌شناخت. قیمت داروی قاچاق ۲۴۰ تومان بود، همزمان با دانشگاه قزوین، دانشگاه تهران و بیمارستان رازی دارو را امتحان می‌کردیم و همه تحسین و تایید می‌کردند چون برای ساخت آن بهترین مواد را از سوئیس آورده بودیم. زمان قیمت‌گذاری که رسید، گفتم می‌خواهم این آمپول را دانه‌ای ۸۰ تومان بفروشم. دکتر دیناروند گفت: «چرا اینقدر گران؟» گفتم: «قیمت داروی قاچاق ۲۴۰ تومان است. اگر من مشابه آن را یک چهارم این قیمت بفروشم، به نظرتان زیاد است؟» اولش برای من سود زیادی نداشت ولی جلوی قاچاق را گرفتم و هنوز این دارو در بازار است. دو سال ساخت این دارو در انحصار من بود و بعد از این مدت از انحصار درآورده شد. ولی ما اولین برند سازنده آن هستیم. داروهای دیگری هم تولید کردیم. نام شرکت داروسازی‌ای که پایه گذاشتیم، «اوکسین داروی وشت» است. وشت روستایی است در پنج کیلومتری شهر نهاوند که در آن متولد شدم. این اسم را در نام شرکت گذاشتم، چون کاری که کرده بودم، تا حدی برای خودم حماسی بود. فکر می‌کردم یک حرکت سلحشورانه انجام داده‌ام. اقدام بسیار مهمی بود و داروسازانی که این داستان را بشنوند، سازمان غذا و دارو و … حتما حرفم را تایید می‌کنند. در زمان خودش کسی باور نمی‌کرد که در داخل دارویی با این کیفیت تولید کرده‌ایم. شرکت اوکسین دارو را به همین دلیل تأسیس کردیم و الان هم دارد کار می‌کند. اولین شرکتی بود که در آن تولیدات دارو برای مقابله با قاچاق انجام شد. برای همین شرکت اوکسین دارو، شرکت پخش درست کردیم. چون وقتی دارو را درست کردم، شرکت‌های پخش اذیتم می‌کردند و دارو را نمی‌پذیرفتند، به این دلیل که از بیرون سیستم آمده بودم. پس شرکت پخش ما راه افتاد و خودمان داروها را بین داروخانه‌ها پخش می‌کردیم. البته همه داروخانه‌های کشور به من لطف داشتند، با ما کار کردند و به من بها و انگیزه دادند و اعتماد به نفسم را بالا بردند.

 

گویا شما شرکت‌های دیگری هم تاسیس کردید، درست است؟

بعد از شرکت داروسازی اوکسین دارو، شرکت پخش دارویی اوکسین داروی وشت را درست کردیم. بعد شرکت آرش دارو را تاسیس کردم و بعد شرکت آرادارو که الان کار نمی‌کند. شرکت ناردین دارو ایرانیان را خریدم، بعد شرکت آبگون سفیر قشم را راه انداختم که یک کارخانه بسیار عریض و طویل در قشم بود ولی الان تعطیلش کرده‌ام چون قوانین آنجا کمی سختگیرانه است و نتوانستیم کار کنیم.

 

چرا سختگیرانه؟

کارمند گرفتن، زندگی، غذا خوردن، آب و برق و گاز و … همه اینها در قشم با تهران فرق دارد. مسافت تهران تا قشم دور است و آدم به آنجا می‌رود تا از معافیت‌هایی استفاده کند، اما دولت تمام معافیت‌ها را برداشته است و هیچ امتیازی وجود ندارد. به هر حال نتوانستم آنجا کار کنم و یک کارخانه در اشتهارد ساختم. این کارخانه الان زیرنظر اتحادیه اروپاست. شاید ما تحریم باشیم و ارتباط گسترده‌ای با اروپا نداشته باشیم ولی از روزی که کلنگ این کارخانه را زدم از SCS مهندس ناظر برای ساختمان آوردیم. یک نفر از SCS آوردم و گفتم کنار ما بایست که فردا اتحادیه اروپا می‌خواهد با ما همکاری یا ما را تایید کند، توضیح بدهید که این شرکت و کارش چیست طی چه پروسه‌ای ساخته شده. SCS  سازمانی است که به وکالت از دولت‌ها و کشورها در جهان ارزشیابی GMP و در حقیقت خطای تولید را بررسی می‌کند. (استاندارد GMP مجموعه‌‌ای از دستورالعمل‌هاست که ایمنی، کیفیت و سازگاری داروها، دستگاه‌‌های پزشکی و سایر محصولاتی را که توسط انسان یا حیوانات مصرف می‌شوند تضمین می‌کند. شبیه کاری که سازمان غذا و دارو در ایران انجام می‌دهد). الان مثلا در آمریکا سخت است که یکی از FDA (سازمان غذا و داروی امریکا) بخواهد بیاید از کارخانه بازدید کند و گواهی بدهد اما شما می‌توانید با پرداخت هزینه از SCS بخواهید این بررسی و نظارت را انجام دهد و این موسسه گزارش می‌دهد که اینها خط تولیدشان خوب یا بد است؛ یعنی یک جور استاندارد جهانی و مقبول سازمان‌های بزرگ نظارتی است. من کارخانه اشتهارد را از اول با حضور و تایید SCS استارت زدم و جلو بردم. این موسسه در واقع خواهد گفت که قرار است خط تولید کارخانه اشتهارد چگونه کار کند و تولیداتش استاندارد باشد یا نه. الان محصولات ما تولید شده و در بازار است. محصولات برندهای خودمان را تولید می‌کنیم. بعضاً اوت سورس هم تولید کردیم و برای کسانی که سفارش بدهند کار باکیفیت تولید می‌کنیم و تحویل می‌دهیم.

 

از فـــعالیــــــت‌هــــای انــــجــــمن «واردکنــندگان و تولـــیدکنندگان فرآورده‌های آرایشی و بهداشتی» راضی هســتــــید؟ کارها پیــش می‌رود؟

ما اولین کسانی بودیم که حوزه لوازم آرایش و بهداشتی انجمن درست کردیم. من در این انجمن دائم یا نایب‌رئیس بودم یا رئیس. انجمن واردکنندگان و تولیدکنندگان اوت سورس(Outsource) آرایشی- بهداشتی و عطریات ایران اول فقط کارش واردات بود. اعضا واردکننده‌ها بودند. بعد ماجرای تحریم‌ها و شرایط اقتصادی پیش آمد و مسیر واردات بسته شد. دیدم انجمن در حال تحلیل رفتن است؛ به این فکر افتادم که این همه آدم در مارکتینگ و فروش تجربه دارند. در صنعت شرکت‌ها بسته شده بود. کار نبود اما تعداد زیادی نیروی باتجربه و کارآمد بودند که دنبال کار می‌گشتند. من آمدم به شیوه اوت‌سورس برند لایسل را تولید کردم. این اولین برند آرایشی- بهداشتی بود که تولید کردم. خیلی هم گرفت، خیلی هم خوب شد. تمام واردکننده‌ها به دنبال من آمدند و در تولید راهنمایی‌شان کردم. کمک کردم و آنها را آوردم و عضو انجمن کردم. الان صد نفر تولیدکننده اوت‌سورس عضو انجمن ما هستند و اگر این کار را نمی‌کردیم، انجمن از بین می‌رفت. اساسنامه انجمن را خودم شخصاً پیگیری کردم. از رئیس‌جمهوری وقت، معاون اول ایشان، آقای جهانگیری و …. هم وقت خواستم و درخواست کردم حمایت کنند. شرایط تولید را برایشان توضیح دادم. خیلی زحمت کشیده شد، قوانین بهتری وضع شد و امروز را نگاه کنید که ما هم تولیدکننده‌ایم و واردکنندگان سابق شده‌اند قدرتمندترین NGO صنعت ایران.

 

چون این اصطلاح را زیاد به کار می‌برید، توضیح کوتاهی می‌دهید که تفاوت تولید اوت‌سورس با غیر اوت‌ سورس در چیست؟

تولید اوت‌سورس به نظر من مهم‌ترین رکن صنعت است، البته نه فقط در صنایع آرایشی. در همه جا. اوت‌سورس یعنی من ایده دارم، طراحی دارم، پول دارم، اما کارخانه ندارم. به یک کارخانه دیگر سفارش کار می‌دهم و مثلا می‌گویم اینها را برای من تولید کن. اگر لازم باشد، همه چیز را خودم می‌خرم و به آنها می‌دهم و کارمزد را به آن داروساز و کارخانه می‌دهم. چه اتفاقی می‌افتد؟ خط تولید کارخانه نمی‌خوابد، کارگر بیشتری سر کار می‌رود و برای محیط‌زیست امن‌تر است چون اگر هر کسی بخواهد یک کارخانه درست کند، کشور پر از کارخانه می‌شود. در دنیا برای پیشگیری از بروز این مشکلات همین‌طور کار می‌کنند. در اروپا هم همین روال را دیدم. من تفکر سنتی دارم و خودم باید همه چیز را شخصا ببینم. مثلا در سفرهایم می‌رفتم سوئیس می‌رفتم فرانسه، به تولیدکننده می‌گفتم این کارخانه را چرا می‌فروشید، می‌گفتند ما چند شرکت و تولیدکننده کوچکیم و داریم تجمیع می‌شویم. برای هر کدام‌‌مان یک کارخانه نیاز نیست. اینطوری هزینه پایین می آید و برای همه‌‌مان به صرفه‌تر است.  من آن تجربه را آوردم در ایران و عملی‌اش کردم و خدا را شکر الان در انجمن ما حدود صد تولیدکننده اوت‌سورس  عضو هستند. شما می‌‌گویید تولید پرایوت لیبل.

بیشتر شرکت‌های بزرگ این کار را انجام دادند؛ هم خودشان تــــولید می‌کنند و  هم یکـــــ‌سری سفارش می‌دهند که برای‌شان تولید شود. بسیاری از محصولات  شرکت‌هایی مثل گروه گلرنگ در ایران اوت‌سورس هستند. کارخانه‌ها ظرفیتی دارند، یعنی می‌توانند برای هم تولید ‌کنند. پس تشکیل انجمن بسیار مهم بود. یک روز تصور می‌شد که واردات بسته شود کار تمام است. اما من انجمن درست کردم و موفق شدم که همه را به سمت تولید ببرم. موفق شدم کاری کنم که تا عمر داریم و تا دنیا وجود دارد، این انجمن وجود خواهد داشت. وزارت صمت به من گفت ما به اداره دخانیات هم گفتیم از متد آقای بحیرایی استفاده کنید و به جای اینکه سیگار قاچاق کنید، موادش را بیاورید اینجا و اوت‌سورس کنید. الان دارند همین کار را می‌کنند. خیلی اتفاق خوبی است و جلوی قاچاق سیگار را خیلی زیاد می‌گیرد.

 

شما خودتان را بیشتر تولیدکننده می‌دانـــید یا ایـــنــــکه بیـــــشتر سفارش‌دهنده هستید؟ یعنی برای تولیداتتان به کارخانه‌های دیـــگر سفــــارش مــی‌دهید یا خودتان تــولید می‌کنید؟

هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را انجام دهد و صفر تا صد را خودش تولید کند. در صنعت دنیا هم این طور است که ملزومات را از کارخانه‌های دیگر می‌گیرند. ما دوگانه‌سوزیم. در این صنعت مثلا به‌طور خاص شیشه عطریات را خودشان تولید نمی‌کنند. مثلا ماشین بنز که همه از کیفیت آن می‌گویند، بعضی قطعاتش از جاده کرج به آلمان می‌رود. اینجا قطعه‌سازی می‌کنند و می‌فرستند. الان همه فکر می‌کنند بنز صفر تا صدش در کارخانه بنز آلمان تولید می‌شود. اصلا اینطوری نیست.

 

شما به‌عنوان موسس این انجمن، فکر می‌کنید که اوت‌سورس در این سال‌ها رشد خوبی داشته  و توانسته‌ایم کمبود و خلائی که در اثر نبودن واردات ایجاد شده بود را پوشش بدهیم یا هنوز خیلی راه پیش رو داریم؟

حقیقت این است که به لطف خدا ما الان کمبودی نداریم اما راه صحیح این است که واردات و تولید کنار هم باشد و مصرف‌کننده حق انتخاب داشته باشد. این حرف‌ها را کسی می‌گوید که خودش تولیدکننده است. اگر کسی به تولید و کیفیت محصولش اعتقاد دارد، نباید از واردات بترسد. نگاه صنعت باید برود به سمت صادرات. ما توانستیم بازار ایران را اداره کنیم. کمبودهایی هم وجود دارد. من هشتصد کالای وارداتی داشتم و الان چهارصد کالا دارم و چهارصد کالای دیگر هم در آینده تولید می‌کنم. باید خودمان را ارتقا بدهیم. اگر به سمت صادرات برویم، هم برای کشور خوب است و هم صنعت بیمه می‌شود. الان هم صادرات وجود دارد ولی خیلی مختصر است. وقتی درها بسته باشد، مردم مجبورند هر چه تولید می‌کنیم، بخرند. این که کار تولید نمی‌شود. کار تولید یعنی شما بتوانی به همسایه‌ات هم جنس تولیدی‌ات را بفروشی، به دشمنت هم بفروشی.

اعتـــقــــــاد دارم رسالت صنعت آرایشی- بهداشتی پیشگیری از بیمار شدن است. اگر کار صنعت آرایشی- بهداشتی درست انجام بشود، حلقه درمان کشورها خوب بسته می‌شود. اگر اشکالی در صنعت باشد، حلقه بسته نمی‌شود. الان آدم‌ها کور می‌شوند به‌خاطر جنس فیک آرایشی موجود در بازار. این اتفاق به درمان و به زیرساخت‌های بهداشتی کشور لطمه می‌زند. بنابراین تولید و نظارت و استانداردهای حاکم باید درست و اصولی و با کیفیت انجام بشود و برویم به سمت صادرات و آنچنان محصولی تولید کنیم و به مصرف‌کننده ایرانی بدهیم که به ما وفادار بماند. تا اگر روزی راه واردات باز شد، قیمت‌مان اگر یک پنجم جنس وارداتی است، کیفیت‌مان همان باشد. اینطوری باز هم فروش‌مان را خواهیم داشت.

 

به نظرتان بزرگترین مشکل برای وارد شدن به بازار کشورهای دیگر چیست؟

خیلی محدود دارد این اتفاق می‌افتد. کسی کار کند، مشکلی ندارد؛ مثلاً شما الان نگاه کنید، ما به کشورهای روسی می‌توانیم صادرات کنیم. به عراق و افغانستان می‌توانیم اما اینها مثل دژ هستند، ما را راه نمی‌دهند. روی اسم ایران تبلیغات منفی زیادی شده. باید با تبلیغات درست فضا را بشکنیم. با کیفیت بالا. به هر صورت هر کاری مشکلات خودش را دارد. ما هیچ دوستی در دنیا نداریم. همه با ما دشمن هستند. خودمان هم نمی‌دانیم چه کار کرده‌ایم؛ یعنی همه این چیزهایی که می‌گویند، و همه مشکلات دنیا را به ما ربط می‌دهند، بی‌ربط است. ما اصلا کاری نکرده‌ایم. نمی‌خواهم حرف سیاسی بزنم. اما ببینید به خاطر همین اوضاع ما در نقل و انتقال پول چقدر مشکل داریم. از طرفی، کار باید بنیادی باشد. ما باید برای صادرات سرمایه‌گذاری جداگانه‌ای داشته باشیم و فقط یک در خواست از دولت داریم؛ این که کاری به ما نداشته باشد. اگر حمایت کند که چه بهتر. دولت باید نقش روان‌کننده داشته باشد. باید بسترها را فراهم کند اما اتاق‌های بازرگانی و وابسته‌های کنسولی ما برای کمک به صادرات هیچ کاری نمی‌کنند. مثلا به یک نمایشگاه رفته بودم، دیدم دولت ترکیه یک هال ۳۰۰۰ متری را برای تولیدکننده‌هایش گـــرفــتـه و رایـــگان در اختیارشان گذاشته تا محصولات‌شان را ارائه کنند. رایزن اقتصادی باید کار کند. وزارت امور خارجه و آقای وزیر امور خارجه باید تکلیف کنند که نمایندگی‌های ما در کشورهای خارجی به ما کمک کنند و بسترسازی کنند. شما که در وزارت امور خارجه هستید و  دنیا را می‌بینید، می‌توانید خیلی ما را راهنمایی کنید. می‌توانید مسیر‌های ما را خیلی کوتاه کنید. ما آماده‌ایم. من از طرف انجمن خودمان قول می‌دهم که حاضرم با وزارت امور خارجه، با گمرک، با وزارت صمت تفاهم‌نامه امضا کنیم. ما حاضریم همه نگاه‌های‌مان برود به سمت صادرات. ما مطمئنا می‌توانیم سهم بزرگی در صادرات کشور داشته باشیم. در این صنعت حرف داریم برای گفتن. ما متخصصان و افرادی داریم که در این صنعت کار می‌کنند و از متخصصان خارجی نه تنها چیزی کمتر ندارند، آی‌کیو و حرکات جهشی ذهنی‌شان بالاتر هم است. ما رهبر می‌خواهیم و باید یکی رهبری‌مان را بر عهده بگیرد. ما حمایت می‌خواهیم و اولین حامی ما باید وزارت امور خارجه باشد از طریق اتاق وابسته بازرگانی‌اش در کشورها. ما زیر چتر اتاق تهرانیم. اتاق تهران به ما نزدیک است و من عضو هیئت مدیره کمیسیون اقتصاد سلامت هستم. در اتاق تهران عضو فدراسیون بهداشت و نایب رئیس اول مجمع واردات کشور هستم. واردات کشور یعنی همه چیز. از هواپیما که وارد می‌کنیم تا چای تا نخود تا کل واردات کشور. پس وضعیت واردات را هم می‌دانم. برایتان مثال زدم که دولت‌های خارجی می‌آیند هال می‌گیرند برای غرفه‌های محصولاتشان و کمک می‌کنند. من شنیدم دولت ترکیه امکاناتی هم در هواپیمایی‌اش برای بردن کالاهای صادراتی به دیگر کشورها در نظر گرفته و اینها در همه جا حضور دارند. اما ما مثلاً ممکن است برویم به یک کشوری، اما خودمان انفرادی. احساس غریبی می‌کنیم. من به نمایشگاه خارجی هم رفته‌ام. آفریقا جنس می‌خواهد، کشورهای منطقه تشنه صادرات کالای باکیفیت‌اند اما این کار حمایت دستگاه‌های دولتی را می‌خواهد.

 

شما برندهای مختلفی دارید. اینها با هم رقابت دارند؟ به هم صدمه نمی‌زنند؟

همه برندها مال شرکت طنازگستر است. یک سری را ما در کارخانه خودمان تولید می‌کنیم و یک سری از محصولات را در کارخانه یک دوست دیگر در قشم تولید می‌کنیم. آنهایی که در قشم تولید می‌کنیم چون نوشته انگلیسی دارد، نگاهمان به صادرات است. در آینده می‌خواهیم به آن سمت برویم اما درباره تعدد برندها که پرسیدید باید بگویم، کانسپت برندها فرق دارد. هر برند محصولات و کیفیت‌های متفاوتی دارد. جنس باید جور باشد. من جنس گران دارم، ارزان دارم، متوسط دارم. خیلی‌ها را الان در فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌فروشیم. خیلی‌ از محصولات را در داروخانه می‌فروشیم. رقابتی در کار نیست. اینها یک مجموعه مکمل‌اند.

به نظر می‌رسد که تعدد برندها و اسامی محصولات در ایران خیلی زیاد شده است. شما این را یک امتیاز می‌دانید یا بابت آن نگرانید؟

هر دو؛ این یعنی صنعت رونق گرفته است و من خیلی خوشحالم. وقتی شلف‌های فروشگاه‌ها را نگاه می‌کنم، ذوق می‌کنم. مثل کشاورزی که بذر پاشیده و الان محصول به ثمر رسیده‌اش را می‌بیند. من به ‌خاطر برندهای دیگر هم خوشحالم. وقتی نگاه می‌کنم حداقل صد شرکت اوت‌سورس دارند کار می‌کنند و یک کسی خط‌شکن بوده که این رسم را گذاشته و حالا اینها همه آمده‌اند در آن. من خوشحالم ولی رقابت تنگاتنگ گاهی آسیب می‌زند. نمی‌خواهم به همکارانم هیچ موقع خدای نکرده اهانتی کرده باشم ولی گاهی عملکردشان حرفه‌ای نیست. رقابت‌‌شان حرفه‌ای نیست. ما کارخانه‌ها و برندهای حرفه‌ای داریم. اگر کسی هم به این کارخانه سفارشی می‌دهد، برای خودش هم شده، محصول باکیفیت تولید می‌کند، پس نباید جنس ضعیف و بی‌کیفیت در بازار ببینیم. نباید جنس فیک در بازار ببینیم. سازمان غذا و داروی ما در حد FDA کنترل شدیدی دارد و الان فروش اینترنتی و همین نتورک‌های فروش به صنعت خیلی کمک می‌کند. پس چرا بازار باید از اشتباهات لطمه بخورد؟

خواهشی که از شما به‌عنوان یک رسانه دارم این است که کاری کنید فروش اینترنتی هم اعتماد فروش بازار را به دست آورد و اعتبار بازار را داشته باشد. وقتی اسم بازار می‌آید، از نظر روانی همه به اعتبار و با اطمینان به بازار نگاه می‌کنند. چرا؟ چون بازار در طول ۲۰۰۰ سال با راستی و درستی کار کرده است. این جنس‌های فیک بعضاً قاچاق است. در شبکه‌‌های توزیع اینترنتی با این جنس‌های فیک و درجه دوم و سوم مواجهیم و اینها اعتبار همه را خراب می‌کنند. اگر می‌شود اطلاع‌رسانی کنیدو تلاش کنیم کسانی در این کار هستند دور شوند از صنعت. ان‌شاءا… یک روزی بیاید که همین اطمینان قدیمی و پایداری که به بازار هست به نتورک مارکتینگ و فروش آنلاین هم بشود. ضمن آنکه رسالت مسئولیت اینترنتی بالاتر از بازار است چون ما می‌رویم در بازار جنس را برمی‌داریم نگاه می‌کنیم، امتحان می‌کنیم، لمسش می‌کنیم. فروشنده اینترنتی باید خیلی مراقب باشد و اعتماد مخاطب را جلب کند. ما همه به این بازار جدید وابسته‌ایم و آینده مال این بازار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *