سلبریتیهایی از قبیل کیت هادسون، اپرا وینفری و دوآ لیپا از راهاندازی برندهای زیبایی خودشان چشمپوشی میکنند و در عوض، در کسبوکارهایی سرمایهگذاری میکنند که توانستهاند تحولی در صنعت زیبایی ایجاد کنند. چنین سرمایهگذاریهایی به چشماندازی بلندمدت نیاز دارد و میتواند منافع متقابل داشته باشد.
کیت هادسون بازیگری است که کارآفرینی هم میکند و بهتازگی در بخش زیبایی هم اقدام به سرمایهگذاری کرده است. علاوه بر این، کیت هادسون اخیراً مشاور خلاقیت برند «Symbiome» شده است، برندی که محصولات مراقبت از پوست با محوریت میکروبیوم تولید میکند. کیت هادسون از چند سال پیش و بدون اینکه اسپانسر این برند باشد، از محصولات سیمبیوم استفاده میکرده و بهتازگی در بیانیهای مطبوعاتی گفته است: «تقریبا بلافاصله پس از شروع استفاده از محصولات سیمبیوم، میتوانستم تفاوت را ببینم و حس کنم.» در بخش دیگری از این بیانیه، هادسون تأکید کرده است که احساس میکند با «مأموریت اصلی سیمبیوم که ارتقای سلامت از بیرون به درون است» همدلی دارد.
البته هادسون با صنعت زیبایی بیگانه نیست، زیرا با برند محصولات سلامتی «جویس بیوتی» همکاری داشته، شرکت تغذیه خود با نام «اینبلوم» را راهاندازی کرده و نقش سفیر جهانی شرکت زیبایی پزشکی «آلما لیزرز» را بر عهده داشته است. با این حال، سرمایهگذاری او در صنعت زیبایی و مشاورهدادن به شرکتی در این حوزه حاکی از موج جدیدی در صنعت زیبایی است. زیرا تعداد فزایندهای از سلبریتیها، پس از اینکه سالها سفیر و سخنگوی برندهای زیبایی گوناگون بودهاند، اکنون در برندهای زیبایی سرمایهگذاری میکنند.
برند مراقبت از پوست جرد لتو در ماه سپتامبر گذشته فعالیت خود را متوقف کرد، زیرا جرد لتو بهدلیل نقض قرارداد و سوءمدیریت، رابطه خود را با شرکت مادر قطع کرد. شرکت «آمیریس» هم که محصولات چند برند متعلق به سلبریتیها را تولید میکرد، در ماه اوت اعلام ورشکستگی کرد. شرکت «Cronos Group» نیز اخیرا برند مراقبت از پوست متعلق به کریستن بل را فقط بعد از دو سال فعالیت تجاری، متوقف کرد.
تلفیق موسیقی و زیبایی
در تابستان گذشته، دوآ لیپا، خواننده مشهور پاپ، در برند «Dizziak» سرمایهگذاری کرد که محصولات مراقبت از مو و بدن آن معروف است. مایلی سایرس، خواننده و ترانهسرای آمریکایی، هم که سالها بود از طرف برند «Dolce Glow» اسپریهای برنزه اختصاصی دریافت میکرد، بالاخره در فوریه امسال مبلغ نامشخصی را در این برند سرمایهگذاری کرد. در آوریل امسال هم اپرا وینفری، چهره رسانهای معروف آمریکایی، مبلغ نامعلومی را در یک برند مراقبت از پوست به نام «دکتر باربارا استورم» سرمایهگذاری کرد. کارلی کلاوس، مدل معروف، نیز از جمله ستارگانی است که با همکاری شرکت سهامی خاص «L Catterton»، در برند روغن نارگیل «Kopari» سرمایهگذاری کردهاند. به جز سلبریتیها، اینفلوئنسرها هم وارد این بازی شدهاند؛ برای نمونه، لئاندرا مدین کوئن، نویسنده معروف حوزه زیبایی، در برند مراقبت از پوست «درانک الفنت» و برند محصولات آرایشی «کوساس» سرمایهگذاری کرده است.
سلبریتیهایی که در برندهای زیبایی سرمایهگذاری میکنند، معمولا بخشی از سهام آن شرکت را به دست میآورند که میزان این سهام بسته به ارزشگذاری شرکت و ارزشی که میتوانند به آن شرکت اضافه کنند، متغیر است. در این نوع سرمایهگذاری، دو ساختار رایج وجود دارد؛ اول اینکه سلبریتیها پول خودشان که اغلب مبلغی بین ۱۰۰ هزار تا ۱ میلیون دلار است، بهطور مستقیم در شرکت سرمایهگذاری میکنند و در حالت دوم، سلبریتیها از طریق امتحانکردن محصولات، ارائه بازخورد و مشاورهدادن، بخشی از وقت خودشان را به شرکت اختصاص میدهند. برخلاف سفیرها، سلبریتیهایی که این نقشها را برعهده میگیرند معمولا در پشت صحنه فعالیت میکنند.
ویکی سگار، بنیانگذار آژانس تبلیغاتی «ویلج مارکتینگ»، میگوید: «بعضی از سلبریتیها تمایلی ندارند که بدون دریافت ضمانت، برای مدت طولانی وقت خودشان را صرف امور شرکتی نوپا کنند.» سگار اضافه میکند: «برندهای نوپا ممکن است به موفقیتی خارقالعاده برسند یا شکست بخورند. بنابراین باید مایل باشید سالها کار کنید و درآمد واقعی نداشته باشید. در هر صورت، هیچ استارتاپی کارش را اینگونه آغاز نکرده است، چون باید به مردم بابت وقتی که میگذارند پول بدهید.» قراردادهای اسپانسری که ارزش بالایی دارند بسیار محبوبند، چراکه گزینهای مطمئن و تضمینشده محسوب میشوند. ولی از نظر ویکی سگار، این نوع قراردادها کوتهبینانهاند. سگار میگوید: «در شرایطی ساختارهای گوناگونی برای چنین قراردادهایی وجود دارد که میتوانند بهمرور زمان به درآمدهای واقعی و مطلوب برسند، شاهد آن بودهایم که سلبریتیها بهسوی تبلیغات تلویزیونی و قرادادهای چند میلیون دلاری سوق داده میشوند.» سگار پیشبینی میکند که بعد از این، قراردادهای پیچیدهتری بین سلبریتیها و برندها منعقد شود، چون سلبریتیها میدانند که ارزشی فراتر از تصویر خود دارند. در حال حاضر، مصرفکنندگان دیدگاه انتقادیتری نسبت به اینفلوئنسرها پیدا کردهاند که نشانههای آن را میتوان در بعضی از موجها و روندهای شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. اما اگر سلبریتیها و اینفلوئنسرها واقعا در سودوزیان برندها شریک باشند، آنوقت ممکن است با دقت و احتیاط بیشتری درمورد محصولات صحبت کنند. چالش اصلی پیشیگرفتن از رقیبان خواهد بود، چون ممکن است شرکتهای سنتی و قدیمی دانش و تجربه لازم برای پشتیبانی از این نوع قراردادها را نداشته باشند. از نظر کارشناسان، اگر بازار چنین قرادادهایی داغ شود، با فضایی بکر و دستنخورده مواجه خواهیم بود.
مزیت سرمایهگذاری نسبت به راهاندازی برند جدید
در سالهای اخیر، ستارگانی همچون دیو فارل و هری استایلز برند محصولات آرایشی و مراقبت از پوست خودشان را معرفی کردهاند. با این حال، شکوتردیدهای روزافزونی نسبت به برندهای متعلق به سلبریتیها به وجود آمده است و بعضی از این برندها هم شرایط مساعدی را تجربه نمیکنند.
برند مراقبت از پوست جرد لتو با نام «Twentynine Palms» در ماه سپتامبر گذشته فعالیت خود را متوقف کرد، زیرا جرد لتو بهدلیل نقض قرارداد و سوءمدیریت، رابطه خود را با شرکت مادر یعنی «Maapilim» قطع کرد. شرکت «آمیریس» هم که محصولات چند برند متعلق به سلبریتیها از جمله برند آرایشی «Rose Inc» متعلق به رزی هانتینگتون وایتلی را تولید میکرد، در ماه اوت اعلام ورشکستگی کرد. شرکت «Cronos Group» نیز اخیرا برند مراقبت از پوست متعلق به کریستن بل را فقط بعد از دو سال فعالیت تجاری، متوقف کرد. این در حالی است که برند مراقبت از پوست «Purely Byron» که بنیانگذارش السا پاتاکی، مدل معروف، بود و از سوی کریس همسورث، بازیگر مشهور و همسر پاتاکی، حمایت میشد، کمتر از یک سال پس از آغاز فعالیت، به پایان کار خود رسید.
ویکی سگار میگوید: «اگر در تبلیغات تلویزیونی ظاهر شوید، ممکن است ۲ تا ۳ میلیون دلار درآمد کسب کنید. اما یک برند موفق را میشود مثلا با قیمت ۱٫۲ میلیارد دلار به فروش رساند.»
سوزان اندرسون، مدیرعامل شرکت خدمات مالی «Canaccord Genuity»، میگوید: «اطمینان از اجرای روان و بدون اشکال عملیات روزمره شرکتها آسان نیست و شکستهای اخیر برندهای سلبریتی واقعیتهایی را در اداره کسبوکارها برجسته میکند که اغلب نادیده گرفته شدهاند.» مصرفکنندگان علاوه بر اینکه درمورد اطلاعات غلط و تاکتیکهای بازاریابی گمراهکننده آگاهتر میشوند، پرسشهایی را هم درباره ترکیبات سازنده و کارایی محصولات آرایشی و بهداشتی مطرح میکنند. خانم اندرسون میگوید: «مصرفکنندگان میخواهند مطمئن باشند که بابت چیزی پول میدهند که واقعا مفید است. بنابراین، برای سلبریتیها آسانتر است که به جای اینکه پایهگذار برندی جدید و ناشناخته باشند، از برندهایی حمایت کنند که قبلا آزمون خود را پس دادهاند.»
ویکی سگار هم با این ایده موافق است: «بسیار جذابتر است که وارد کسبوکاری شوید که مدل عملیاتی دارد، محصولش فروش میرود و همه چیز آن کار میکند.» از نظر سگار، چنین اقدامی از نظر مالی نیز میتواند بسیار سودآور باشد: «اگر در تبلیغات تلویزیونی ظاهر شوید، ممکن است ۲ تا ۳ میلیون دلار درآمد کسب کنید. اما یک برند موفق را میشود مثلا با قیمت ۱٫۲ میلیارد دلار به فروش رساند. عملیات مالکیت و ادغام کسبوکارها جایی است که پول واقعی نصیبتان میکند.»