تازگی آماری به دستم رسیده که نشان میدهد هر ساله حدود دوازده هزار برند زیبایی شروع به فعالیت میکنند. این تعداد از همیشه تاریخ بیشتر است، اما این عدد نکته مهم دیگری را هم نشان میدهد، اینکه شناخته شدن بهوسیله مشتریها، به دست آوردن اعتمادشان و سود مالی چه میزان پیچیده است. Drunk Elephant برند محصولات پوستی که تیفانی مترسون آن را بنیان گذاشته است، در سال ۲۰۱۳ و در بین هزاران برند دیگر شروع به کار کرد اما در حدود ده سال توانست به یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین برندهای مستقل دنیا تبدیل شود (هر چند در سال ۲۰۱۹ کمپانی شیسیدو با مبلغی حدود ۸۴۵ میلیون دلار این برند را خرید.)
در نگاه اول این برند خیلی جذاب به نظر میآید؛ بستهبندی با نمک، فرمولاسیون تاثیرگذار و فلسفه جالب پشت محصولات. هر چند امروز ویژگیهای افزوده دیگر این برند آن را به یکی از قدرتمندترینها تبدیل کرده است؛ هم کیفیت محصولاتشان و هم داستان جالب بنیانگذار برند.
تازگی در پاریس با مترسون گفتوگو کردم و درباره داستان برندش از ابتدا تا امروز پرسیدم. فعالیت در صنعت زیبایی در خونش نبوده، قبل از تولید محصولاتش یک مادر خانهدار بوده است، اما نگاه همهجانبهاش باعث شده به مسئله مراقبتهای پوستی رویکرد متفاوتی داشته باشد.
زمان شروع کارش بازار پر بود از برندهای داروخانهای، لوکس و همینطور برندهای سابقهدار و قدیمی اما Drunk Elephant با رویکرد بانمک و علمیاش به محصولات جایی بین این برندها قرار گرفت؛ برندی مستقل و البته مردمپسند، مدرن و شفاف.
بعد از یک ساعت گفتوگو با مترسون بیشتر و بیشتر تحتتاثیرش قرار گرفتم. آرام، بانمک و پر از ایدههای فوقالعاده بود. میشد فهمید که چطور توانسته در یک دهه برندی ناشناخته را به یکی از پرسروصداترینها تبدیل کند.
چطور این کار را شروع کرد…
مسلماً پوست خودم یکی از دلایلش بود. بهعنوان مادری خانهدار همیشه خیلی به غذا و سلامت و تندرستی علاقهمند بودم. شروع کردم به مطالعه درباره مواد سازنده محصولات پوستی و به مسائل زیادی برخوردم که هیچ چیز از آنها نمیدانستم. رفتم سراغ چراییشان… اینکه هر کدام از آن مواد به چه هدفی استفاده شده است. یک ماده نگهدارنده، آنتیاکسیدان، ماده فعالکننده و ماده تثبیتکننده در تمام محصولات بود. به هر کدام از مواد تشکیلدهنده وظیفهای دادم: هر کدامشان یا برای خود پوست بود یا بخشی از فرمولاسیون (برای ماندگاری، نرمی و بوی خوب) اما سوال اصلیام این بود که چرا مواد تشکیلدهنده فرمولاسیون درصد بیشتری داشتند تا مواد مفید برای پوست؟
شروع کردم به فکر کردن درباره موادی که پوست آنها را میپذیرد و برایش مفید هستند؛ موادی که تاثیرگذار و سازگارند و همه چیزهای دیگر را حذف کردم. آن چیز چه شکلی میشد؟
نکته دیگری که معمولاً فراموش میشود، این است که پوست ما خوب میداند چطور رفتار کند و تا وقتی که سربهسرش نگذاریم، وظایفش را انجام میدهد اما بیشتر ما با محصولات مختلف به پوستمان حمله میکنیم و این محصولات میتوانند مشکلات پوستیمان را بیشتر کنند. بهعنوان مصرفکننده همه این مواد تصمیم گرفتم محصولی داشته باشم که هیچکدام از آن مواد مضر را ندارد.
طبیعی یا بالینی
یادم میآید که اولین ایمیل را به سفورا فرستادم، در ایمیل توضیح دادم که برندی دارم به اسم Drunk Elephant و فلسفهاش را توضیح دادم. جواب گرفتم که برند در کدام دسته است؟ بالینی یا کاملاً طبیعی؟ جواب دادم «هیچکدام! دستهبندی جدید غیرسَمی.» آن زمان از عبارت غیرسمی استفاده کردم اما الان ترجیح میدهم بگویم پیوندی است بین محصولات بالینی و طبیعی. محصولات درانک الفنت کاملاً طبیعی نیست، اما فرمولاسیون محصولات برای هر مشکل پوستی بیضرر است. دلیلش این است که ما از شش ماده مشکوک استفاده نمیکنیم؛ روغنهای ضروری، الکلهای مضر، سیلیکونها، ضدآفتابهای شیمیایی، عطردهندهها/ رنگدهندهها و سدیم لورت سولفات. این مواد برای خیلی از افراد مشکلات زیادی ایجاد میکنند، به همین دلیل تصمیم گرفتم از آنها استفاده نکنم.
در آن مراحل اولیه، سفورا از من خواست که با سه کلمه برند را توصیف کنم. گفتم: پاک، بالینی و سازگار. «پاک» آن زمان کلمهای بود که معمولاً در صنعت غذایی استفاده میشد نه محصولات پوستی اما بعد به صنعت زیبایی هم آمد و معنایش تغییر کرد. تبدیل شد به این ایده که اگر برندی «پاک» نباشد، در واقع از مواد اولیه سمی و خطرناک استفاده میکند.
البته الان سعی میکنیم کمتر از این کلمه استفاده کنیم، چون معنایی که منظور من بود، از دست داده اما در نهایت در سالهای اخیر کمک زیادی به صنعت زیبایی کرده است. ما هنوز هم از شش ماده مشکوک استفاده نمیکنیم. نه اینکه خطرناک و ترسناک باشند، دلیلش بیشتر این است که به فکر سلامت پوست هستیم.
این برند برای چه کسانی است؟
درانک الفنت برندی برای زنان در رده سنی خاص مثلاً بین بیست تا چهل سال نیست، برندی است برای هر کسی که پوست دارد؛ مردها، پسرهای نوجوان، دخترهای نوجوان، زنها و … ما برای همه اینها راهحل داریم. همتیمیهای فوتبال پسرم آمده بودند خانهمان و سرم صورتی (سرم شب) میخواستند. برند ما برای همه اعضای خانواده است و هیچ قانونی برای اینکه چه کسانی میتوانند از آن استفاده کنند، وجود ندارد.
درباره شخصیت برند
هدفم این بود برندی بسازم که وقتی مردم آن را میبینند، اصلاً لازم نباشد به اسمش نگاه کنند. فقط در لحظه بفهمند «اوه، درانک الفنته.» برند کاملاً از شخصیت من میآید و هسته اصلیاش درباره شادی است. همیشه دلم میخواست آدم شادابی باشم. وقتی برای اولین بار محصولی روانه بازار کردیم، لوازم آرایشی رنگارنگ در بازار وجود داشت اما محصولات مراقبت پوستی نه. دلم بستهبندیهای مات میخواست و رنگهای مختلفِ منحصربهفرد برای هر محصول. عاشق خطوط منحنی بودم. طراحم توانست همه اینها را به بهترین شکل به ثمر برساند. نمیخواهم خودم را زیاد جدی بگیرم، اما فکر میکنم برند این را میگوید. ما برندی هستیم شاد و البته با فرمولاسیونهای فوقالعاده.
درباره زیستسازگاری
رویکردم از تفکر معکوس آمد. صنعت محصولات پوستی به شدت متمرکز بود روی مواد تشکیلدهنده محصولات تا کنار هم قرار گرفتن آن مواد و تاثیرشان روی پوست.
قیاسی برای خودم دارم که اسمش را گذاشتهام قیاس تکیلا. همیشه فکر میکردم نمیتوانم تکیلا بنوشم چون حالم را خیلی خراب میکند اما بعد فهمیدم شکر و مواد افزوده ماگاریتاهای بیکیفیت است که حالم را بد میکند. اگر فقط تکیلا بنوشم، مشکلی ندارم و کاملاً سرحالم. به مراقبت پوستی هم همینطور نگاه میکنم.
گلیکولیک اسید را در نظر بگیرید؛ آدمهای زیادی فکر میکنند نمیتوانند از آن استفاده کنند اما معمولاً مواد دیگر موجود در آن محصول است که به پوست نمیسازد و باعث آزار آن میشود.
اگر یک نوشیدنی گیاهی، بعد از آن یک میلکشیک و بعدش هم یک بطری شراب بخورید و یک پاکت سیگار هم بکشید، احتمالاً بالا میآورید هر چند که آن نوشیدنی گیاهی سالم و مقوی باشد. معدهتان میگوید نه، پوست هم همینطور است.
اگر چیزهایی که به پوستتان آسیب میزند و حساسیت ایجاد میکند حذف کنید، مادههای فعالکنندهای مثل گلیکولیک اسید و رتینول میتوانند خوب روی آن تاثیر بگذارند.
درباره فرمولاسیون و طراحی
ایده محصولات جدید از جاهای مختلفی میآید. گاهی از خریداران، گاهی اوقات از مادهای که خیلی دلم میخواهد امتحانش کنم و گاهی اوقات نیاز شخصی است؛ خیلی از چیزها را در واقع برای خودم تولید میکنم.
در ضمن سه دختر دارم، یک پسر، شوهر و خانوادهای پرجمعیت که همیشه پر از ایدههای جدیدند. برادرم دئودرانت میخواست و پسرم نرمکننده لب. مادرم فکر تولید کرم پروتئینی را در سرم انداخت و من این محصول را در پروازی از هیوستون به نیویورک طراحی و حتی اسم، فرمولاسیون و مواد تشکیلدهنده اصلیاش را را انتخاب کردم.
دست خالی سوار هواپیما شدم و با کرم پروتئینی پیاده شدم. غذا، سلامت، مکملها و ابَرغذاها برایم الهامبخشاند. عاشق این هستم که به محصولات و مفاهیم یک تِم درانک الفنتی بدهم.